birds of a feather flock together:کبوتر با کبوتر بازباباز کند همجنس با همجنس پرواز
a bad thing never dies:بادمجان بم/بد آفت ندارد
drop by drop fills the tub:قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
heart speaks to heart :دل به دل راه داره
no paints no gains:بی رنج گنج میسر نمیشود
آورده اند که بهلول در خرابه اي مسکن داشت و جنب آن خرابه کفش دوزي دکان داشت که پنجره اي
از کفش دوزي به خرابه بود . بهلول چند درهمی ذخیره نموده بود و آنها را در زیر خاك پنهان کرده و
گه گاه پولها را بیرون آورده و به قدر احتیاج از آنها بر می داشت . از قضا روزي به پول احتیاج داشت
رفت و جاي پولها را زیر و رو نمود ، اثري از پولها ندید . فهمید که پولها را همان کفش دوز که پنجره
دکان او رو به خرابه است برده است . بدون آنکه سرو صدایی کند نزد او رفت و کنار او نشست و بنا
نمود از هر دري سخن گفتن و خوب که سر کفش دوز را گرم کرد آنگاه گفت :
رفیق عزیز براي من حسابی بنما . کفش دوز گفت بگو تا حساب کنم . بهلول اسم چند خرابه و محل را
برد و اسم هر محل را که می برد مبلغی هم ذکر می نمود تا آخر و آخرین مرتبه گفت : در این خرابه هم
که من منزل دارم فلان مبلغ . بعد جمع حسابها را از کفش دوز پرسید که دو هزار دینار می شد . بهلول
تاملی نمود و بعد گفت : رفیق عزیز الحال می خواهم یک شورت هم از تو بنمایم . کفش دوز گفت
بکن . بهلول گفت : می خواهم این پولها را که در جاهاي دیگر پنهان نموده ام تمامی را در همین خرابه
که منزل دارم پنهان نمایم آیا صلاح است یا خیر ؟
کفشدوز گفت : بسیار فکر خوب و عالی است و تمام پولهایی را که در جاهاي دیگر داري در این منزل
پنهان نما . بهلول گفت پس فرمایش تو را قبول می نمایم و می روم تا تمام پولها را بردارم و بیاورم و در
همین خرابه پنهان نمایم و این را بگفت و فوراً از نزد کفشدوز د ور شد . کفشدوز با خود گفت خوب
است این مختصر پولی را که از زیر خاك بیرون آورده ام سرجاي خود بگذارم بعد که بهلول تمامی
پولها را آورد به یکبار محل آنها را پیدا نمایم و تمام پولهاي او را بردارم . با این فکر تمام پولهایی را که
از بهلول ربوده بود سر جایش گذاشت . پس از چند ساعتی که بهلول به آن خرابه آمد و محل پولها را
نگاه کرد دید که کفشدوز پولها را باز آورده و سر جاي خود گذارده است . پولها را برداشت و شکر
خداي را به جاي آورد و آن خرابه را ترك نمود و به محل دیگري رفت ولی کفشدوز هرچه انتظار
بهلول را می کشید اثري از او نمی دید . بعد از چند روز فهمید که بهلول او را فریب داده و به این ترتیب
پولهاي خود را باز گرفته است .
فناوري نانو چيست؟
فرض كنيد تعدادي آجر خانهسازي داريد و ميخواهيد با آن چيزي ــ بهتر است بگوييم «ساختاري» ــ مانند شكل 1 بسازيد.
چگونه اين كار را انجام ميدهيد؟ احتمالاً روش شما هم با ما يكي است: چهار آجر دو در دو را كنار هم ميگذاريد و بعد چهار آجر دو در دوي ديگر را به صورت عمودي به آنها متصل ميكنيدتا ساختار مورد نظر شكل بگيرد.
بسيار خوب، حالا فرض كنيد كه وقتي آجرهاي خانهسازي را از فروشگاه ميخريد، آنها به شكل يك مكعب بزرگِ پيشساخته مثل شكل دو باشند.
حالا اگر بخواهيم به شكل يك برسيم چه كنيم؟ اجازه دهيد جواب را ما به روش خودمان بدهيم: آجرهاي اضافيِ مكعب بزرگ را حذف كنيد تا شكل يك كمكم خودش را نشان بدهد. (مثل شكل 3)
در روش اول با استفاده از قطعات كوچك يك قطعة بزرگتر ساختيم. به اين روش، «ساختن از پايين به بالا» ميگوييم. در روش دوم قطعات زائدِ يك قطعة بزرگ را حذف كرديم تا به ساختار مورد نظر برسيم. به اين روش، «ساختن از بالا به پايين» ميگوييم.
حالا فرض كنيد يك ساختار جديد براي ساختن پيشنهاد شود، مثل شكل 4.
سؤال: از كدام روش براي ساختن اين ساختار استفاده كنيم؟ نظر شما چيست؟
اوضاع كمي پيچيده شد، اما غم به خود راه ندهيد! اين مقاله براي ساده كردن همين پيچدگي نوشته شده است. يكي از عوامل تعيينكنندة جواب، اين است كه مادهي اوليهي ما به چه شكل است؟ اگر مادة دمِ دست ما تعدادي قطعهي كوچك و ريز باشد، از روش پايين به بالا استفاده ميكنيم؛ اگر مادة اوليه يك قطعهي بزرگ باشد، از روش بالا به پايين استفاده ميكنيم. در عين حال، ممكن است هر دو روش هم به كار رود. مثلاً اگر مادهي اوليه براي ساختن شكل پنج به صورت مكعب بزرگي با آجرهاي دو در چهار، يعني همان شكل دو باشد، نميتوان با حذف بعضي آجرها مستقيماً به ساختار نهايي رسيد. در اين حالت، ميتوانيم آجرهاي بالا و پايين ساختار شكل چهار را برداريم (ساختن از بالا به پايين) و بعد دو آجر دودردوي مورد نياز را به جاي آنها متصل كنيم. ( ساختن از پايين به بالا)
در صنعت هم از هر دو روش با هم استفاده ميشود. به مثالهاي زير توجه كنيد:
o يك نجار ميخواهد مجسمهاي چوبي بسازد. او يك قطعهي بزرگ چوب را برميدارد و با رنده و سوهان آن را ميتراشد و پرداخت ميكند تا مجسمه ساخته شود. اين كدام روش است؟
o نجار ميخواهد يك صندلي بسازد. او پايههاي ميز و قطعات مربوط به تكيهگاه صندلي را جداگانه ميسازد و بعد آنها را به هم متصل ميكند. اين كدام روش است؟
حالا به نانوفناوري فكر كنيد: به نظر شما كدام روش ساختن در نانوفناوري كاربرد دارد؟
تا چند سال پيش، راه دستكاري و جابهجا كردن تكمولكولها و ساختارهاي نانويي يكطرفه بود. يعني براي ساختن چيزها در مقياس كوچك، ميبايست يك قطعهي بزرگتر را با تراشيدن و خرد كردن يا حل كردن بخشهاي اضافي با اسيد و… آنقدر كوچك ميكرديم تا به قطعهي نهايي برسيم. به عيارت ديگر، روش توليد ساختارهاي كوچك، از نوع بالا به پايين بود.
در چند سال اخير فنوني ابداع شدهاند كه اجازه ميدهند مولكولها يا ذرات نانويي را جابهجا و آنها را به هم متصل كنيم. مثل جابهجا كردن ذرات نانويي با ميكروسكوپ نيروي اتمي (AFM) يا فنون ساختن نانولولههاي كربني. اين فوت و فنها در مجموع روش ساختن از پايين به بالا هستند.
فنون گفتهشده در بالا، براي ساختن محصولاتي كه بسيار كوچكاند مناسب به نظر ميرسند، اما اگر بخواهيم يك ديوار چندسانتيمتريِ يكدست را به اين روش بسازيم، چند ده سال طول ميكشد تا مولكولها را تكتك كنار هم بچينيم و ديوار مورد نظر را بسازيم. در عين حال، اگر بخواهيم ديوار را با استفاده از مواد موجود، مانند فلزات و سنگهاي ساختماني، بسازييم، ديوار يكدست و منظم نخواهد بود. (مقالهي نانوفناوري چيست؟، ساختار مواد و عيوب كريستالي را ببينيد.) پس چه كار كنيم؟
پيدا كردن فنون توليد مناسب در نانوفناوري موضوعي است كه در چند سال اخير بهشدت مورد توجه محققان و دانشمندان بوده است. در واقع، در نانوفناوري هم از روش ساختن از بالا به پايين استفاده ميشود (به كمك فنوني مانند ليتوگرافي و آسياب كردن ذرات) و هم از روش ساختن از پايين به بالا (به كمك فنوني مانند خودآرايي يا رسوبدهي بخار). منتظر مقالههاي بعدي باشگاه نانو در اين موضوع باشيد.
آرامگاه کوروش نوشتار اصلی آرامگاه کورش بزرگ مهمترین اثر مجموعهٔ پاسارگاد، بنای آرامگاه کورش بزرگ است که پیشتر مشهور به «مشهد مادر سلیمان» بود. در سال ۱۸۲۰ پس از پژوهشهای باستانشناسی، هویت اصلی بنا به عنوان آرامگاه کوروش کبیر مشخص شدهاست و چون گوهری در میان دشت خودنمایی میکند. این آرامگاه حدوداً در ۵۳۰ تا ۵۴۰ قبل از میلاد از سنگ آهکی به رنگ سفید ساخته شدهاست. بنای آرامگاه میان باغهای سلطنتی قرار داشته و از سنگهای عظیم، که درازای بعضی از آنها به هفت متر میرسد،، ساخته شدهاست. تخته سنگهای آرامگاه با بستهای فلزی معروف به بست دم چلچلهای، به هم پیوسته بوده، که بعدها آنها را کنده و بردهاند و اکنون جایشان به صورت حفرههایی دیده میشود که بیشترشان را تعمیر کردهاند. بنای آرامگاه دو قسمت مشخص دارد: سکویی ۶ پلهای که قاعده آن مربع مستطیلی به وسعت ۱۶۵ متر مربع است. اتاقی کوچک به وسعت ۵/۷ متر مربع که سقف شیب بامی دارد و ضخامت دیوارهایش به ۵/۱ متر میرسد. پایه بنا (۱۳٫۳۵×۱۲٫۳۰ متر) از شش لایه پلکانی تشکیل شدهاست، که از آنها اولی به بلندی ۱۷۰ سانتی متر، دومی و سومی ۱۰۴ سانتی متر، و سه عدد آخری ۵۷٫۵ سانتی متر هستند. ارتفاع کلی بنا در حدود ۱۱ متر است. در ورودی آرامگاه در سمت شمال غربی قرار داشته و ۷۵ سانتی متر پهنای آن است. این درگاه کوتاه نیز دارای دو در سنگی بوده که از بین رفتهاست. خزانهٔ آرامگاه، در بالاترین نقطه، شکل یک خانهٔ شیروانی ساده با یک ورودی کوچک در غرب را دارد. تا حدود صد سال پیش باور بر این بود که این بنا آرامگاه مادر سلیمان باشد و در دورهٔ اتابکان در زمان آل بویه با استفاده از ستونهای باقی مانده از کاخهای باستانی مسجدی با نام «مسجد اتابکی» در گرد آن ساخته و یک محراب کوچک در خزانهٔ آرامگاه کندهکاری شد. در دههٔ ۱۹۷۰ بقایای مسجد پاکسازی شده و تکههای تاریخی به نزدیکی مکانهای اصلیشان بازگردانده شدند. پس از کشته شدن کوروش در جنگ با سکاها یا ایرانیان شمالی، جسد وی را مومیایی کرده و درون تختی از زر نهاده و اشیای مهم سلطنتی و جنگی او را در کنار وی گذارده بودند. به گزارش مورخان زمان اسکندر، وقتی اسکندر به پاسارگاد آمد و از مقبره کوروش که در میان باغی بزرگ قرار داشت دیدن کرد به آریستوبولوس دستور داد درون مقبره را تزیین کند. آریستوبولوس در درون مقبره تابوتی زرین، یک میز و تعدادی ظروف زرین و سلاحهای گرانقیمت و لباسهای شخص کوروش و کلیه جواهراتی را که زمانی به دست میکرد یا به خود میآویخت مشاهده کرد. این آرامگاه در آن زمان توسط تعدادی مغ محافظت میشود اما در زمان اسکندر مورد دستبرد قرارگرفت و کلیه اشیاء گرانقیمتش به سرقت رفت. در شیب سقف آرامگاه دو حفرهٔ بزرگ وجود دارد که برای سبک کردن سنگها و کم کردن از بار سقف ایجاد شدهاست و برخی اشتباها، جای نگهداری کالبد کوروش و همسر وی دانستهاند. آرامگاه کوروش در همه دوره هخامنشی مقدس به شمار میآمده این امر باعث گردیده که در دوران اسلامی هم این تقدس حفظ شود، اما تعبیر اصلی بنا دیگر مشخص نبودهاست و از سوی دیگر مردم هم ساختن بناهای با عظمت سنگی را خارج از قوه بشری میدانستهاند و به حضرت سلیمان که دیوان را برای کارهای دشوار در خدمت داشتهاست، نسبت میدادهاند. به همین جهت آرامگاه کوروش را هم از بناهای آن حضرت میشمردند و آن را به مادر او نسبت میدادند و «مشهد مادر سلیمان» میخواندند. اسکناسهای سبز رنگ پنجاه ریالی ایران از سال ۱۳۵۲ خورشیدی تا ۱۳۵۷ با نقشی از پاسارگاد چاپ و نشر میشد.
<
style="BORDER-RIGHT: 3px solid; BORDER-TOP: 3px solid; BORDER-LEFT: 3px solid; BORDER-BOTTOM: 3px solid"
height=46 width=147 classid=clsid:6BF52A52-394A-11D3-B153-00C04F79FAA6>